در گذشته بازاریابها، آژانسهای تبلیغاتی و به طور کلی کسبو کارها بیشتر روی برندینگ متمرکز بودهاند، اما با گذشت زمان تبدیل به اهدافی چون دستیابی به Lead بیشتر، افزایش نرخ تبدیل، افزایش ترافیک وبسایت و … شده است. به بیان سادهتر، اهداف تعیین شده، قابل اندازهگیری، واضحتر و مشخصترند.
پرفورمنس مارکتینگ یا بازاریابی عملکردی یک روش مناسب برای بهینهسازی کمپینها، داشتن تبلیغات هدفمند، قیمتگذاری تبلیغات بر اساس عملکرد آنها و در نهایت کسب نتیجه بهتر است. خلاف بازاریابی سنتی که تبلیغدهندهها فارغ از حصول نتیجه دلخواه، ناگزیر به پرداخت برای گزینههای خاصی بودند، یا در حالت بهتر معمولا پرداختها بر اساس متوسط عملکرد کمپینهای قبلی اتفاق میافتاد؛ در بازاریابی عملکردی یا پرفورمنس مارکتینگ، هزینهها بر اساس نتیجهای که به دست میآید محاسبه میشود. برای مثال پرداخت هزینه یک تبلیغ باید بر اساس مقدار بازدیدکنندهها، تعداد کلیکها روی تبلیغ، مقدار هدایت Lead مورد نظر به قیف فروش و در نهایت افزایش میزان فروش باشد.
این روش بیشتر مناسب کمپینهای دیجیتالی که است که محاسبه آن آسانتر است. معمولا قیمتگذاری کمپینهای بازاریابی عملکردی براساس CPI (Cost Per Install) ,CPL (Cost Per Lead) ,CPC (Cost Per Click) CPA (Cost Per Acquisition) محاسبه و تعیین میشود.
از زیرمجموعههای بازاریابی عملکردی میتوانیم به بازاریابی مشارکتی یا Affiliate Marketing اشاره کنیم. در بازاریابی مشارکتی فروشنده در ازای تبلیغ یک محصول یا خدمت و دریافت عملکردی که انتظارش را دارد، به انتشاردهنده تبلیغات، مبلغی را پرداخت میکند. این مبلغ میتواند بر اساس Lead های تولید شده، یا میزان هدف فروش کسب شده باشد.
قبل از اینکه بتوانیم موفقیت هر فعالیت را اندازهگیری کنیم، نیاز به تعیین اهداف کمپینمان داریم تا بدانیم دقیقا به دنبال چه هستیم، مخاطبان هدف ما چه کسانی هستند و ارائه تبلیغات در چه محلی، ما را به نتیجه مورد نظر میرساند. افزایش ترافیک وبسایت، افزایش بازدیدها، افزایش اینگیجمنت، تولید Lead و افزایش فروش از اهداف معمول و مهم در دیجیتال مارکتینگ است.
در بازاریابی عملکردی سه عامل، ایفای نقش میکنند: تبلیغدهندگان، آژانسهای تبلیغاتی و ناشران. در این روش علاوه بر توجه به مخاطبان هدف، باید لیستی از ناشران را هم در دست داشته باشیم معمولا این لیست از طرف آژانسهای تبلیغاتی به ما پیشنهاد میشود که لزوما کیفیت این ناشران یکسان نیست. باید بهترین ناشر را متناسب به نوع کسبوکار و همچنین مخاطبانمان انتخاب کنیم. در ادامه به مزیتهای متعدد بازاریابی عملکردی میپردازیم:
مزایای استفاده از بازاریابی عملکردی
اصلیترین مزیت بازاریابی عملکردی، قابلیت اندازهگیری تمامی معیارهایی است که در موفقیت کمپینها اهمیت دارد. در پرفورمنس مارکتینگ باید در ابتدا اهدافمان را شناسایی کنیم و با توجه به هر اقدام ( Per Action)، یک نرخ ایدهآل را در نظر بگیریم. یکی از مزایای استفاده از بازاریابی عملکردی، ریسک کمتری است که به تبلیغکنندگان تحمیل میکند؛ چرا که در این روش برخلاف دیگر روشها خصوصا روشهای سنتیتر، نیاز به بودجه کمتری داریم و علاوه بر این پرداخت هزینهها، مشخصا برای نتیجه موفقیتآمیزی که از انتشار تبلیغات دریافت میکنیم صورت میگیرد. در واقع تبلیغکنندگان هزینه تبلیغات موفق را پرداخت میکنند. در روشهای سنتیتر تبلیغات، پرداخت هزینه معمولا برای فضای آگهی و بدون توجه به عملکرد آن صورت میگیرد. در واقع میتوانیم بگوییم صرف هزینه برای هیچ!
یکی دیگر از مهمترین مزیتهای بازاریابی عملکردی این است که نرخ بازگشت سرمایه یا ROI را افزایش میدهد و از پرداخت برای هزینههای اضافی جلوگیری میکند. در واقع برعکس روشهای سنتی، این امکان را میدهد تا برنامهریزی دقیقتری داشته باشیم، عملکردمان را بهصورت موشکافانه ارزیابی کنیم و براساس اطلاعات به دست آمده و نتیجهای که انتظار کسب آن را داشتیم، پرداخت کنیم؛ در صورتی که ما را به نتیجه مورد نظرمان نرساند، میتوانیم بودجه آنها را به کمپینهای دیگر اختصاص دهیم.
آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان با تدوین استراتژیها و خرید رسانه مناسب با کسبوکارتان، شما را در راه اجرای بازاریابی عملکردی همراهی میکند.
افزودن نظر