روشهای متفاوتی برای مدیریت پروژه وجود دارد که هر کدام دارای مزایا و معایب خاص خود است. انتخاب مناسبترین روش مدیریت پروژه، به طور مستقیم در تعیین میزان اثربخشی کار تیمی و همچنین خروجی پروژه، اهمیت بالایی دارد.
در دو مقاله قبلی با روشهای معروف و پرکاربرد چابک، آبشاری، ترکیبی و اسکرام در مدیریت پروژه آشنا شدید. در این مقاله، شما را با 2 روش پرکاربرد دیگر در مدیریت پروژه و مزایا و معایب این روشها، آشنا میکنیم.
5. متد مسیر بحرانی (CPM)
همانطور که پیش از این نیز اشاره کردیم، روشهای آبشاری، چابک، ترکیبی و اسکرام، برای مدیریت پروژههایی مانند توسعه نرمافزار مناسبتر هستند.
روش مسیر بحرانی یا Critical Path Method (CPM) از دیگر روشهای پرکاربرد مدیریت پروژه است. در این روش، تمام فعالیتهای پروژه، در ساختار شکست کار (WBS) تعریف و دستهبندی میشود. در گام بعدی، مدت زمان مورد نیاز برای هر فعالیت و وابستگی فعالیتها به یکدیگر، مشخص خواهد شد. این کار باعث میشود بدانید انجام کدام فعالیت بحرانی است، کدامیک از وظایف پیشنیاز دیگری بوده یا کدامیک میتوانند بهصورت همزمان و موازی با هم انجام شود. در CPM، فعالیتهای بحرانی و غیربحرانی با محاسبه طولانیترین مسیر و کوتاهترین زمان ممکن برای تکمیل وظایف، تعیین میشود.
مزایای روش مسیر بحرانی
- برنامهریزی دقیقتر: تعیین مدت زمان فعالیتها و وابستگی آنها به یکدیگر در رروش مسیر بحرانی، سبب شده این روش، برای برنامهریزی دقیق، بسیار مناسب باشد.
- اولویتبندی: تعیین فعالیتهای بحرانی و غیر بحرانی، به درک صحیحی از اولویتبندی تخصیص منابع و انجام وظایف کمک میکند.
معایب روش مسیر بحرانی
- نیاز به تجربه بالا: برنامهریزی و زمانبندی دقیق فعالیتهای پروژه، نیازمند تخصص و تجربه در این زمینه است. در غیر اینصورت، منجر به رخ دادن اشتباهات زیادی خواهد شد.
- انعطافپذیری پایین: روش مسیر بحرانی، نیازمند حجم بالایی از برنامهریزی اولیه است. از سویی دیگر، اعمال تغییرات یا عقب افتادن از برنامه در اواسط پروژه، باعث ایجاد بههمریختگی در برنامهریزی پروژه میشود. به همین دلیل، استفاده از CPM در پروژههایی با عدم قطعیت بالا و منابع متغیر، مناسب نیست.
کاربرد روش مسیر بحرانی
روش مسیر بحرانی، برای مدیریت پروژههایی مناسبتر است که فعالیتهای داخلی آن تا حد زیادی به هم مرتبط هستند. برای مثال، پروژههای صنعتی با وظایف تکراری، در مقایسه با پروژههای خلاقانه، گزینه مناسبی برای استفاده از این روش هستند.
6. روش مدیریت پروژه زنجیره بحرانی (CCPM)
روش زنجیره بحرانی یا Critical Chain Project Management (CCPM)، روش جدیدتری در مدیریت پروژه است که با تمرکز بر مدیریت منابع به جای فعالیتها، به عنوان جایگزینی برای روش مسیر بحرانی بهکار میرود. در حقیقت، در روش زنجیره بحرانی، کمبود منابع، عامل اصلی تاخیر در پروژهها بهحساب میآید. در این روش، برای پیشگیری از اتمام منابع، ذخایر اطمینان یا بافرهایی برای اطمینان از بهموقع انجام شدن پروژه در نظر گرفته میشود.
در این روش، فرآیند برنامهریزی از آخر به اول، یعنی از هدف نهایی آغاز میشود. به این ترتیب، با تعیین خروجیهای هر مرحله، فعالیتها و زمانبندی مرتبط با هرکدام، مشخص میشود. بهعلاوه، با در نظر گرفتن وابستگی وظایف، منابع مورد نیاز هر فعالیت، به آن تخصیص داده میشود.
تمرکز روش CCPM بر بهکارگیری حداکثر منابع و بهینهسازی پروژه برای دستیابی به حداکثر میزان بهرهوری است. روش زنجیره بحرانی، بر خلاف دیگر روشها، بر انجام چند وظیفه به صورت همزمان (مولتی تسکینگ) متکی نیست که به اصطلاح مونوتسکینگ (Monotasking) نام دارد.
مزایای روش مدیریت پروژه زنجیره بحرانی یا CCPM
- استفاده بهینه از منابع: تمرکز بر مدیریت بهینه منابع، زنجیره بحرانی را به یکی از بهترین روشهایی تبدیل کرده که در آن از منابع به بهینهترین حالت استفاده میشود. از طرفی، تمرکز بر تکوظیفهای بودن یا مونوتسکینگ، اثرات منفی چندوظیفهای بودن افراد را کاهش میدهد.
- تمرکز بر هدف نهایی: در روش زنجیره بحرانی، تاکید یا حساسیتی برای استفاده از روشهای بهینه برای حل مشکلات وجود ندارد، بلکه اولویت بندی راهحلها بر این اساس صورت میگیرد که کدامیک از راهحلهای مناسب، بیشتر در تحقق هدف اصلی پروژه نقش دارد. از آنجا که رویه برنامهریزی در CCPM، از آخر به اول و از هدف نهایی شروع میشود، استفاده از این روش در پروژههای پیچیده، نتایج بهتری خواهد داشت.
معایب روش مدیریت پروژه زنجیره بحرانی
- مناسب نبودن برای مدیریت طرحها (چند پروژه مرتبط به هم): تاکید روش زنجیره بحرانی به مدیریت منابع، سبب شده تا برای مدیریت چند پروژه با منابع به هم وابسته، که به اصطلاح به آن «طرح» گفته میشود، مناسب نباشد. چرا که در این شرایط، تخصیص منابع به درستی صورت نمیگیرد.
- تاخیرهای رایج: تخصیص گپ برای تعیین مدت زمان انجام هر فعالیت، از نظر تئوری، به این دلیل صورت میگیرد که از تاخیرهای ناشی از تخمین نادرست کارایی منابع مختلف پیشگیری شود. اما آنچه در عمل مشاهده میشود، این است که معمولا اعضای تیم، آن را بهصورت یک موعد قطعی برای پایان فعالیتها در نظر گرفته و همین موضوع ممکن است باعث تاخیرهای بیجهت شود.
کاربرد روش مدیریت پروژه زنجیره بحرانی
این روش، برای مدیریت پروژههایی مناسب است که در آن، منابع تنها به یک پروژه تخصیص مییابند. از طرفی، اختصاص یک تیم منحصر به این پروژهها، از ملزومات روش زنجیره بحرانی است. به بیان سادهتر، تمرکز کاری تیم باید تنها بر همان پروژه باشد.
برای تصمیمگیری صحیح در انتخاب مناسبترین و بهینهترین روش مدیریت پروژه، مقاله بعدی را از دست ندهید.
منبع:
https://www.workamajig.com
افزودن نظر