شاید برای همه ما پیش آمده که بارها برای رسیدن به اهدافمان تلاش کردهایم، اما در نهایت به نتیجه مطلوب و مورد نظر خود، دست نیافتهایم. برای موفقیت در یک پروژه، نیاز به هدفگذاری SMART داریم. کلمه SMART برگرفته از کلمات Specific, Measurable, Achievable, Realistic, Time-based است. یعنی اهداف ما باید مشخص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، واقعبینانه و مبتنی بر زمان باشند.
قبل از راهاندازی هر پروژهای نیاز داریم تا اهدافمان را بر اساس شاخصهای مدل SMART تعیین کنیم. همیشه شکست در کسبوکار به معنای عدم برنامهریزی، ناتوانی، دانش و تخصص پایین نیست، بلکه این شکست میتواند به دلیل عدم توجه به صحیح بودن اهدافمان رخ دهد. مفهوم SMART کمک میکند تا با تعیین درست اهداف، در کسبوکار خود موفق باشیم.
دو مورد دیگری که به مدل SMART اضافه شده است Evaluated و Reviewed هستند که آن را به SMARTER تبدیل کردهاند؛ یعنی ارزیابی و بازبینی اهداف که در ادامه بیشتر به این موارد میپردازیم.
SMART شاخصی است که نسبت به ما بینشی در رابطه با سنجش خوب و بد بودن اهداف میدهد، همچنین کمک میکند تا انرژی، زمان و منابعمان را در جهت رسیدن به هدفهایمان موثرتر به کار گیریم. برای تعریف یک هدف جدید یا ایجاد تغییر در اهداف فعلی باید بررسی کنیم که اهداف ما در چارچوب این 5 شاخص قرار میگیرد یا خیر.
مشخصههای اهداف SMART
اهداف مشخص (Specific)
اهداف باید روشن و مشخص بوده، به صورت واضح بیان شود و برای کل تیم پروژه قابل فهم باشد، در غیر این صورت، نمیتوانیم بر تلاشهایمان متمرکز شویم و با انگیزه کافی ادامه بدهیم.
اهداف قابل اندازهگیری (Measurable)
اندازهگیری و آنالیز اهداف شاخص دیگری است که در تعیین آنها اهمیت بسیار دارد. اندازهگیری اهداف کمک میکند تا انگیزه خود را حفظ کنیم و روی فرآیندی که در حال طی کردن آن هستیم، متمرکز بمانیم. همچنین باید بدانیم در طول پروژه تا چه میزان پیش رفتهایم و برای دستیابی به نقطه نهایی به چه مقدار زمان احتیاج داریم.
اهداف دستیافتنی (Achievable)
اهدافی که تعیین میکنیم باید با توانایی، بودجه، سرمایه و زمان سازمان همسو و همراستا باشند. برای تعیین اهداف، توافق همه سهامداران شرکت نسبت به قابل دسترس بودن و ماهیت آنها الزامی است.
اهداف واقعبینانه یا مرتبط (Realistic or Relevance)
در بعضی از مدلها از R با عنوان Realistic یاد میشود و در بعضی دیگر از مدلها با عنوان Relevance. توضیح هر دو، به شرح زیر است:
اهداف باید با توجه به دانش، زمان و دسترسی به منابع، مشخص شده و واقعبینانه و قابل رسیدن باشند. واقعبینانه نبودن اهداف، باعث کاهش انگیزه و ایجاد دلسردی در افراد گروه میشود. اهداف مرتبط مورد دیگری است که روی ارتباط هدفمان با دیگر اهداف سازمان تمرکز دارد. (یعنی هماهنگی اهداف تعیین شده با دیگر اهداف سازمان).
اهداف مبتنی بر زمان (Time-based)
برای دستیابی به اهداف باید زمانبندی درستی داشته باشیم و مدت مشخصی را برای رسیدن به آن تعیین کنیم. این مهلت نباید آنقدر طولانی باشد تا افراد پروژه را بیانگیزه کند و روی عملکرد پروژه تاثیر منفی بگذارد؛ و نه آنقدر کوتاه باشد که تمام کردن پروژه و رسیدن به هدف، باعث افزایش فشار و استرس تیم پروژه شود. زمانبندی کمک می کند تا وظایف روزمره افراد را در راستای رسیدن به چشمانداز و اهداف اصلی سازمان، مدیریت کنیم.
ارزیابی اهداف (Evaluate)
اهداف سازمان چه کوتاه مدت باشند و چه بلند مدت نیاز به ارزیابی مستمر دارند. ارزیابی پیوسته کمک میکند تا به کیفیت انجام فعالیتها توجه داشته باشیم و به هدفمان نزدیکتر شویم. بهتر است که ارزیابی در سازمان به صورت یک عادت در بیاید. بیتوجهی به این مرحله ما را از اندازهگیری پیشرفتمان باز میدارد.
بازبینی اهداف (Review)
مرحله آخر در این مدل، بازبینی است؛ البته نه به این معنا که اهدافمان را از نو تعیین کنیم. بازبینی به این معنا است که در صورت نیاز و متانسب با دیگر اهداف سازمان، بازنگری داشته باشیم و اهداف را مجددا تنظیم کنیم.
SMART مدلی اثربخش است که وضوح، تمرکز و انگیزه لازم برای رسیدن به اهداف را فراهم میکند. استفاده از اهداف SMART برای هر کسی، در هر کجا، بدون نیاز به ابزار تخصصی و آموزش آسان است؛ هرچند که بعضی از افراد معتقدند مدلSMART به دلیل چارچوب گذاری، خلاقیت را از بین میبرد و برای اهداف بلند مدت هم به خوبی کار نمی کند، زیرا انعطاف پذیری سازمانها را کاهش میدهد.
افزودن نظر