- تحلیل SWOT به کمک شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدیدها، این امکان را میدهد تا استراتژی مناسب کسبوکارمان را تدوین کنیم.
- نقاط قوت بیانگر ویژگیهای مثبت و درونی کسبوکار ما است.
- نقاط ضعف جنبههای منفی و درونی کسب و کار ما را تشکیل میدهد.
- فرصتها فاکتورهای مثبت و بیرونی هستند که به موفقیت سازمان کمک میکنند.
- تهدیدها شامل عوامل منفی، بیرونی و فراتر از کنترل ما هستند.
استراتژی SWOT یک ابزار ضروری برای برنامهریزی، تدوین استراتژی و تحلیل وضعیت سازمان از دو جنبه درونی و بیرونی است. SWOT مخفف Strength، Weakness، Opportunity و Threat میباشد؛ یعنی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها. نقاط قوت و نقاط ضعف، مسائل درونی، تحت کنترل و قابل تغییر و فرصتها و تهدیدها، مسائل بیرونی سازمان هستند که تحت کنترل ما نیستند و امکان تغییر آنها وجود ندارد.
شناسایی نقاط قوت سازمان
نقاط قوت نشان دهندهی ویژگیهای مثبت و درونی کسبوکار ما هستند. ویژگیهایی مثل دانش، تجربه، تحصیلات، شبکههای ارتباطی، مهارتها و داراییهایی مثل سرمایه، مشتریهای دائمی، کانالهای توزیع، تکنولوژی و … . باید بدانیم سازمان ما در چه ویژگیهایی نسبت به دیگر رقبا متمایز و سرآمد است، چه منابعی در دسترس ما هستند که رقبای ما به آنها دسترسی ندارند، ارزش افزوده ما نسبت به دیگر رقبا چیست و … . برای اندازهگیری قوتها به یک دیدگاه 360 درجه احتیاج داریم. به این مفهوم که بدانیم سهامداران، کارمندان، مشتریها و حتی رقبا، ما را چگونه میبینند.
شناسایی نقاط ضعف سازمان
جنبههای منفی و درونی کسب و کار ما، ارزشهای سازمان را کمرنگ میکند و در معرض خطر قرار میدهد. برای اینکه توانایی رقابت با دیگر رقبا را داشته باشیم، احتیاج داریم نقاط ضعفمان را در زمینههایی چون تخصص، مهارت و تکنولوژی شناسایی کنیم و دریابیم که در چه بخشهایی نیازمند بهبود هستیم. برای شناسایی نقاط ضعف کسبوکارمان باید واقعبین باشیم و تا جایی که میتوانیم اطلاعات کسب کنیم.
شناسایی فرصت ها
فرصتهای سازمان در حقیقت همان فاکتورهای مثبت و بیرون سازمانی هستند که غالبا کنترلی روی آنها نداریم اما استفاده از آنها میتواند به موفقیت سازمان کمک کند. برای مثال فرصتهای موجود و تغییرات رخداده در بازار میتواند برای ما مفید بوده و منجر به ایجاد یک موقعیت خوب برای سازمان شود.
شناسایی تهدیدها
تهدیدها شامل عوامل منفی، بیرونی و فراتر از کنترل ما هستند که با تدوین استراتژی میتوان تا حدی آنها را به فرصت تبدیل کرد و از آنها سود برد. برای مثال دانستن اینکه رقبای فعلی و بالقوه ما چه کسانی هستند، چه عواملی میتواند کسبوکار ما را در ریسک قرار بدهد، چه موقعیتهایی ممکن است تلاشهای بازاریابی ما را تهدید کند و محصولات یا تکنولوژیهای جدید تا چه میزان ممکن است جایگاه برند ما را به خطر بیاندازند.
هدف تحلیل SWOT ایجاد یک دید همهجانبه نسبت به موقعیت فعلی و برنامهریزی برای آینده سازمان است؛ کشف شکاف میان جایی که هستیم و جایی که میخواهیم باشیم.
برای دریافت یک چشمانداز همه جانبه، باید از دادههای موجود و همچنین از بینش و دریافتهای متخصصین سازمان، کارمندان و حتی مشتریان استفاده کنیم. علاوه بر اینها میتوان از KPI ها برای سنجش عملکرد ماهیانه یا سالیانه استفاده کرد.
برای درک بهتر فرصتها و تهدیدها، میتوان دادههای موجود در رابطه با صنعت خود را را به اطلاعات تبدیل کنیم. به کمک انجام تحقیقات بازار، به اطلاعات کاملی نسبت به بازار هدف دست پیدا کنیم؛ بدانیم ، اهداف خود را تعیین کنیم، به شناخت کاملی از رقبا دست یابیم، بدانیم در چه زمینههایی فعالیت میکنند و کدام اهداف را دنبال میکنند.
نکته اصلی تحلیل SWOT این است که با توجه به قوتها، ضعفها، تهدیدها و فرصتها، یک استراتژی بازاریابی کارآمد برای سازمان داشته باشیم. هر کسبوکار باید، تحلیل SWOT مربوط به خودش را داشته باشد.
فرآیند تجزیه و تحلیل SWOT فرصتی است که تیممان را متحد کرده و از مشارکت آنها برای توسعه استراتژی استفاده کنیم. برگزاری یک جلسه طوفان مغزی یا ارائه یک فرم به اعضای تیم برای بیان دیدگاه خود به صورت فردی، کمک میکند تا نسبت به مسائل درونی و بیرونی سازمان به جمعبندی رسیده و یک مدل نهایی و اولویتبندی شده از استراتژیSWOT طراحی کنیم که در هر چهار قسمت آن، فاکتورها و عوامل موثر ذکر شده باشد. پس از اولویتبندی فاکتورها و ایجاد یک تحلیل SWOT، اکنون میتوانیم برای تدوین استراتژیهای کوتاهمدت و بلندمدت از آن استفاده کنیم. برای تبدیل تحلیل به استراتژی، یکی از راههای پیشرو این است که دریابیم نقاط قوت، ضعف و فرصتها و تهدیدهای شرکت چه تاثیری بر یکدیگر دارند و میزان همپوشانی آنها چهقدر است.
گاهی از این مدل با عنوان TOWS یاد میشود. چیدمان استراتژیهایمان میتواند به چهار صورت زیر باشد:
استراتژی قوت – فرصت (SO): در این استراتژی تلاش میکنیم تا با استفاده از نقاط قوت شرکت، فرصتهای شناسایی شده را تقویت کنیم.
استراتژی قوت – تهدید (ST): در استراتژی ST با استفاده از نقاط قوت، تهدیدهای شناسایی شده را به حداقل میرسانیم.
استراتژی ضعف – فرصت (WO): با استفاده از فرصتهایی که شناسایی کردهایم تلاش میکنیم تا ضعفهای شرکت را به حداقل برسانیم.
استراتژی ضعف – تهدید (WT): در این استراتژی تلاش میکنیم تا ضعفها و کاستیهای درونی شرکت را به حداقل برسانیم تا از تهدیدهای احتمالی جلوگیری کنیم.
در نهایت لازم است پس از تدوین استراتژیها، به بازنگری پرداخته تا علت شکاف میان نتیجهها، در مقایسه میان نتیجه مورد انتظار تا آنچه که اتفاق افتاده است را بررسی کنیم. ارزش واقعی این تحلیل در جایی نشان داده میشود که تاثیرات مثبت را به حداکثر و تاثیرات منفی را به حداقل برساند.
برای مطالعه بیشتر مقالات آموزشی، از ماکان دیدن کنید.