-
- برای اینکه ایجاد مرزهای سالم را در محل کار شروع کنیم، ابتدا لازم است باور کنیم که ارزش ذاتی ما فراتر از دستاوردهای شغلی است.
- وقتی میخواهیم درباره مرزها صحبت کنیم، باید دقیق، واضح و بهدور از تعارف و معذرتخواهی بیمورد سخن بگوییم.
- یکی از اقدامات ضروری برای مرزگذاری سالم، مذاکره شفاف درباره انتظارات و وظایف شغلی در محیط کار است.
- لازم است لیستی از مرزهایی را که برای ما اولویت بیشتری دارند مشخص کنیم تا در صورت نیاز در مذاکرات آنها را مطرح کنیم.
- آگاهی از ویژگیها و عوارض فرسودگی شغلی میتواند انگیزه خوبی برای اقدام به مرزگذاری سالم در محیط کار باشد.
ما عاشق روزهای تعطیلایم. وقتی که بتوانیم در آن از پروژهها و وظایف کاری کمی دور شویم و با ذهنی آرام فقط استراحت کنیم. اما واقعیت همیشه اینطور نیست. گاهی وقتها نگرانی پروژههای نیمهتمام، تماسهای کاری و ایمیلهای پاسخداده نشده مثل کابوسی ذهنمان را پر میکنند. آن وقت است که تفریح هم دیگر برایمان لذتی به ارمغان نمیآورد.
حالا بیایید آن روی سکه را هم ببینیم! گاهی وقتها در محل کار چنان ذهنمان مشغول مسائل شخصیمان میشود که هر چه تلاش میکنیم متمرکز باشیم باز هم فکرمان به جایی دیگر پرواز میکند و در آخر یک روز کاری، ناگهان خودمان را در شرایطی میبینیم که تقریباً هیچکدام از وظیفههای شغلیمان را به نتیجه نرساندهایم.
شاید شما هم مثل ما، آرزو میکنید که کاش توی سرتان یک دکمه داشتید که با فشار دادن آن، افکارتان را خاموش میکردید و بخشی را که نیاز داشتید روشن.
واقعاً کاش این کار عملی بود! اما همه ما میدانیم که در زمانی که ما زندگی میکنیم، این کار غیرممکن است. پس باید چهکار کنیم که این استرس و نگرانی دست از سرمان بردارد؟
راهکار ما برای این مسئله این است: بیایید در محل کار و زندگی شخصیمان مرزها را جدی بگیریم!
مرزبندی در محیط کار
مرزبندی در محیط کار مثل نگهبانی است که اجازه نمیدهد زمان، انرژی و اهدافمان هدر برود. البته مرزبندی سالم به این معنی نیست که وقتی در خانهایم به کار فکر نمیکنیم یا وقتی سر کار هستیم زندگی شخصیمان را فراموش میکنیم. در واقع مرزبندی به ما کمک میکند زمانی اختصاصی برای کار داشته باشیم و زمانی اختصاصی برای استراحت کردن.
در این مطلب میآموزیم که چطور در محل کار مرزبندیهایی داشته باشیم و به آنها وفادار بمانیم:
-
ارزش خود را بشناسید
اگر به این باور نرسیم که کافی هستیم، در این دور باطل میافتیم که احساس ارزشمندی را از خروجی و نتایج کارمان بگیریم. اما در چنین شرایطی، به سمت استهلاک و از دست دادن انگیزه شغلی پیش میرویم. هر چه بیشتر در این فضا کار کنیم، بیشتر از احساس کافی بودن دور میشویم. همچنین، افرادی که دور و بر ما هستند به میزان خاصی از خروجی کاری از سمت ما عادت میکنند. در این شرایط احتمالاً ما به درخواستهایی پاسخ مثبت دهیم که واقعاً دلمان نمیخواهد آنها را بپذیریم. اگر تأیید گرفتن از دیگران به صورت موقت نیاز به احساس کافی بودن را در ما برآورده میکند، باید دائم دنبال تأیید گرفتن باشیم.
همه ما ارزشهای زیادی داریم که حتی خودمان هم از آنها خبر نداریم. ترکیب تجربهها، مهارتها و دیدگاهها و نظرات ما ارزش منحصربهفردی دارد که ابراز آن فقط از عهده شخص ما بر میآید. هیچ کسی دقیقاً شبیه ما نیست.
درک ارزش خود به این معنی است که ما از دستاوردهای و آنچه میتوانیم ارائه دهیم آگاهایم. این آگاهی همچنین، مشخص میکند که چه زمانی و چگونه باید آنچه را که لازم است به دیگران منتقل کنیم یا انگیزههای خود را به دیگران نشان دهیم و زمانی که مرزهایمان نادیده انگاشته شدهاند، با جرئت درباره آن صحبت کنیم.
-
دقیق و واضح باشید
در گفتگوهایی که در آن باید مرزی را مشخص کنیم ممکن است جملاتی از این دست بگوییم: «شرمندهام که وقتت را میگیرم، یک آپدیت روی سیستمم میخواستم.» «ببخشید که زحمتتان میدهم، اما میتوانم درباره زمان شناوری با تو صحبت کنم؟»
دقیقاً همین نوع جملهها پاسخ نه را به همراه دارد. این معذرتخواهیها پیام ما را کمرنگ و ناواضح میکنند. وقتی با صداقت و وضوح ارتباط برقرار میکنیم، هیچ شبههای در هدف و پیام خود ایجاد نمیکنیم. این کار باعث میشود دیگران هم بتوانند چنین کاری کنند و دیگر در دام تفسیر حرفهای نادقیق گرفتار نشوند.
وقتی میخواهیم درباره مرزهایمان صحبت کنیم باید توجه کنیم:
اینکه مرزهایمان را مشخص کنیم کار بدی نیست. اینکه نظرمان را تغییر دهیم اصلاً عجیب نیست. خیلی خوب است درباره موضوع یا شرایط خاصی نظرمان را بیان کنیم. اینکه جرئتمند و دقیق باشیم بسیار مطلوب است. طبیعی است که از دیگران بخواهیم کارهاشان را مطابق با زمانبندی مشخص شده انجام دهند. اصلا اشکالی ندارد از دیگران بخواهیم به کارها نظم بیشتری دهند یا تغییری در شرایط ایجاد کنند.
-
درباره انتظارات خود مذاکره و آنها را مدیریت کنید
معمولاً وقتی وارد شرکتی میشویم، در قرارداد یا لیست شرح وظایف با وظیفه خود و انتظارات دو طرفه کارفرما و کارمند آشنا میشویم. طبق این اسناد، ما در ازای انجام کارهایی که در قرارداد ذکر شده، میتوانیم انتظاراتی داشته باشیم. اگر با بخشی از قرارداد مخالفیم، در همان آغاز کار هم میتوانیم قرارداد را لغو یا درباره تغییر آن مذاکره کنیم. به مرور زمان، ممکن است در محیط کار از ما خواسته شود پروژهها و کارهای دیگر را هم انجام دهیم و ما این حق را داریم که درخواست کنیم که کارها همچنان طبق روال شرح وظایف پیش برود.
وقتی انتظارات به طور واضح تعریف، درک یا مورد توافق واقع نشده باشد میتواند باعث به وجود آمدن استرس برای هر دو طرف شود. اینجاست که مدیریت انتظارات بسیار مهم میشود. زیرا معمولاً وقتی انتظارات برآورده نمیشود پیامدهای نامطلوبی در بردارد.
7 مهارت کلیدی برای مذاکره موفق
-
مرزهای غیرقابل مذاکره خود را مشخص کنید
لازم است حتما لیستی از ارزشهای غیرقابل مذاکره در محیط کار برای خود داشته باشیم. اگر اولویت ما این است که حتماً روزهای تعطیل را کار نکنیم و در کنار دوستان و خانواده باشیم، باید حتما روی این قضیه تأکید داشته باشیم. در غیر این صورت، احتمالاً به مرور زمان از عزیزانمان دور میشویم.
لیست غیر قابل مذاکره میتواند شامل شرکت در یک فعالیت هنری یا نگهداری از بچهها در زمان بیماری باشد.
این لیست میتواند درباره متدهای ارتباطی باشد. ممکن است ما نخواهیم در شبکههای اجتماعی شخصی با همکارانمان در ارتباط باشیم و ترجیح دهیم در این پلتفرمها صرفا با دوستان نزدیک و خانوادهمان ارتباط برقرار کنیم. ایجاد لیستی از موارد غیرقابل مذاکره به ما کمک میکند که آنچه را که برای ما مهم است تعیین و از میان آنها مرزها را مشخص کنیم.
-
از فرسودگی شغلی آگاه شوید
سازمان بهداشت جهانی فرسودگی شغلی را اینگونه تعریف میکند: «سندرمی که حاصل استرس مزمن در محل کار است و به درستی مدیریت نشده.» این تعریف ویژگی اصلی سندرم فرسودگی را احساس تخلیه انرژی و خستگی مفرط، فاصله روانی از فضای شغلی یا احساس بدبینی به شغل و بازدهی پایین میداند.
ممکن است برای کارمان بسیار مشتاق، هدفمند و باانگیزه باشیم و در عین حال دچار فرسودگی شغلی شویم. در واقع، هرچه مشتاقتر باشیم، ممکن است بیشتر کار کردن در ساعات طولانی را توجیه میکنیم زیرا از این کار لذت میبریم و در کار کردن بیشتر، معنای بیشتری پیدا می کنیم.
آن انگیزه، شور و اشتیاق و تمرکز بالا منبع نامحدودی نیست که همیشه ما را تغذیه کند. ما فقط با قدمی پیش گذاشتن و ایجاد زندگی خارج از محیط کاری که از آن هم لذت میبریم میتوانیم از این اوضاع خارج شویم. اینکه شغلمان را دوست داریم به این معنی نیست که هر لطفی را برای هر کسی انجام دهیم.
هیچکس تصویر آدمهای آشفته و خسته را به تابلوی آرزوهای خود خود نمیچسباند و او را الگوی خود قرار نمیدهد.
باید هشدار دهیم که اگر مرز نداشتن را ادامه دهیم دقیقاً به همین جا میرسیم. در واقع، وقتی در دنیای بدون مرز غرق میشویم، پیدا کردن اولویتها کار آسانی نیست.
مرزگذاری در هر جایی برای ما مفید است. به خصوص در محل کار که بخش زیادی از زندگی دوران بزرگسالیمان را در آن میگذرانیم. برای یافتن مرزهایمان فقط کافی است خود را بهتر بشناسیم، مهارتهای فردی خود را ارتقا دهیم و گامهای اولیه را برداریم.
منبع:
https://ideas.ted.com/how-to-set-clear-work-boundaries-jayne-hardy/